پارت 3To love or to hate?

5روز بعد
: ات جیمین کجا رفت؟
+فکر کنم رفت دستشویی، واسه چی پرسیدی
: میخوام بهش اعتراف کنم
+تو دستشویی؟
: اره
+باشه موفق باشی

مارگارت توی دستشوی بود که دید جیمین داره با تلفن حرف میزنه
_هوم باشه میکشمش پدر نگران نباش نمیزارم یه رد از ات بمونه
: از ات؟
_میدونم پدر چقدر دنبال این دختر بودی کارم رو درست انجام میدم
: پاش میخوره به سطل زباله)
_بعدا زنگ میزنم، هی کسی اونجاست؟
: فاک الان چه گوهی بخورم؟
_(در دستشویی ها رو تک به تک باز میکنه)
_پس توی اره؟ همه چی رو شنیدی؟
: چی من نه من فقط امده بودم دستشویی
_اها اونم دستشویی مردا
: راستش برای اعتراف امد استرس داشتم نفهمیدم چی گفتی حالا مگه حرفات مهم بوده؟
_انقدر مهم بوده که الام میخوام بکشمت
: نه..
(ات ویو)
+یاع یعنی دارن چکار میکنن؟ عهه جیمین که امد پس چرا مارگارت نیومد نکته جیمین ردش کرده؟
+یاع جیمین
_هوم؟
+مارگارت رو ندیدی توی دستشوی؟
_چرا باید میدیدمش اونم توی دستشوی مردا؟
+هیچی (توی ذهن؛ پس اعتراف نکرده)
...
پارت③
To love or to hate?
دیدگاه ها (۰)

فیک مینویسم

پروف عوض شد بیبی ها 🥳❤

To love or to hate?

To love or to hate?

چرا حرف منو باور نمیکنی

سناریووقتی باهات دارن دعوا میکنن که یهو یه بشقاب رو برمیدارن...

چرا حرف منو باور نمیکنی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط